سفارش تبلیغ
صبا ویژن
غایت دانش، عمل نیکوست . [امام علی علیه السلام]

عطر گل یاس

یادش بخیر پارسال یه همچین شبی با مامان از طرف مسجد تا حرم پیاده رفتیم چه حال و هوایی داشت هوا خیلی سرد بود از 9 شب که راه افتادیم ساعت 2.30 بود که رسیدیم خیلی خسته شده بودیم اما وقتی چشممون به گنبد امام افتاد تمام خستگی از تنمون رفت بین راه به کاروانهایی برمی خوردیم که از شهرودیار دیگه با پای پیاده اومده بودن که از نزدیک آقاشونو ببینند و عرض ارادت کنند هر چی نزدیک تر می شدی جمعیت بیشترمی شد راستشو بخواین وقتی چشمم به پرچمهاشون می افتادو متنشو می خوندم که نوشته شده بود که از کجا اومدن از اینکه همش به مامان می گفتم خسته شدم پس کی می رسیم خجالت می کشیدم خلاصه به مقصد رسیدیم چشمای زائرای خسته با دیدن گنبد امام یه برقی می زد که انگار یادشون رفته بود از کجا اومدن و از کی هست که دارن پیاده میان هرکی با زبان حال خودش در حال رازونیاز بود منم یه گوشه نشستموچند لحظه به گنبدش نگاه کردم و بعد مثل همیشه بش گفتم

سلام بابا مشدی خوبم ببین امروز چقدر دورو برت شلوغه اما میدونم مثل همیشه نسرینتو تحویل می گیری بابا جون بم قولی که داده بودی یادته من نتونستم سر حرفم بمونم اما تو ببخش می بخشیم نه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام بابا امسالم نتونستم همونی که می خوای باشم اما بازم به خونت راهم دادی بابا

خیلی با حالی امام رضاااااااااااااااااااااا




یاس ::: شنبه 86/12/18::: ساعت 12:2 عصر

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ